امانوئل والرشتاین نظریه پرداز معروف روابط بین الملل درگذشت
به گزارش مجله استخدام جدید، امانوئل والرشتاین، نظریه پرداز معروف روابط بین الملل در سن 89 سالگی درگذشت.، والرشتاین رییس اسبق انجمن بین المللی جامعه شناسی از نهم تا 16 اسفند سال 92 برای برگزاری بعضی نشست ها و بازدید از آثار تاریخی و فرهنگی کشور از جمله اصفهان و شیراز در ایران ، سفر به ایران را شروع کرد و نشستهایی علمی نیز در این دانشگاه ها داشت.
خبرنگاران- ایمانوئل والرشتاین جامعه شناس و متفکر بزرگ چپگرا و از بزرگ ترین متفکران سوسیالیست قرن 21 بود. او واضع نظریه نظام جهانی بود. وی متولد شهر نیویورک بود و تمام تحصیلات خود را در دانشگاه کلمبیا طی نموده و کتاب معروف وی نظام نوین جهانی است که به 9 زبان زنده برگردانده شده و در سال 1975 جایزه معتبر جامعه شناسی آمریکا موسوم به جایزه سوروکین را دریافت کرد.
وی استاد دانشگاه ییل آمریکا بود.
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران نظریه او بهتر از دو دیدگاه نوسازی و وابستگی می تواند توسعه مالی، نیمه توسعه یافتگی در کشورهای نیمه پیرامونی و پیرامونی را در ساختار اقتصاد جهانی سرمایه داری شرح دهد.
والرشتاین نقش مهمی برای دولت ها قائل نبود و مبارزه طبقاتی را در اندیشه هایش نادیده می گرفت. به اعتقاد وی یک جهان هرگز نمی تواند راسخ بر برابری طلبی باشد و تنها می توان جهانی را سازماندهی کرد که به سمت برابری طلبی حرکت کند.
سمینار آنالیز آرای والرشتاین در دانشگاه شیراز به صورت کاملا ایستاده با وجود سن زیاد
با وجود تاثیرگذاری غیرقابل انکاری که نظریات والرشتاین بویژه در حوزه جهان سوم و توسعه برجای گذاشت، اما نظریات وی منتقدان سرسختی نیز به همراه دارد. عمده منتقدان والرشتاین نه تنها از میان نئولیبرال ها و محافظه کاران است، بلکه حتی بعضی تاریخدانان نیز بخش هایی از ادعاهای تاریخی والرشتاین را زیر سوال برده و بعضی دیگر نیز معتقدند که والرشتاین ابعاد فرهنگی نظام جهانی مدرن را در نظریات خود نادیده گرفته است.
در عین حال بسیاری امروزه معتقدند که جنبش جهانی ضد سرمایه داری و اعتراضات انجام شده در بعضی کشورهای غربی نیز به میزان قابل توجهی متاثر از نظریات والرشتاین است و تاثیر نظریات او بر این اعتراضات بسیار معین نماینده است.
والرشتاین در طول زندگی حرفه ای خود عناوین و جوایز پژوهشی متعددی را کسب کرد و در سال 2014 نیز جایزه جهانی بهترین پژوهش انجمن بین المللی جامعه شناسی به او تعلق گرفت.
او از سن 31 سالگی با انتشار کتاب آفریقا: سیاست استقلال به تدریج به عنوان اندیشمندی توانا در عرصه علوم اجتماعی مطرح شد و پایان به خاطر انتشار اولین جلد از پژوهش بزرگ اش درباره نظام نوین جهانی با عنوان فرعی کشاورزی تجاری و ریشه های اقتصاد جهانی اروپایی در قرن شانزدهم پایگاه خود را به عنوان نظریه پردازی در تراز جهانی تثبیت کرد.
او با تالیف این اثر توانست در سال 1975 جایزه معتبر انجمن جامعه شناسی آمریکا موسوم به جایزه سوروکین را دریافت کند.
پژوهش گسترده والرشتاین درباره نظام نوین جهانی، به مثابه بازتفسیری نوآورانه از ظهور و توسعه جهان مدرن از قرن شانزدهم تا قرن بیستم، به عنوان یکی از بزرگ ترین و اثر گذارترین کارهای علوم اجتماعی معاصر توصیف شده است.
به نظر بسیاری از صاحبنظران برجسته مطالعات توسعه، نظریه نظام جهانی بهتر از دو دیدگاه نوسازی و وابستگی می تواند توسعه مالی کشورهای مرکز و وضعیت نیمه توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی در کشورهای نیمه پیرامونی و پیرامونی را در ساختار اقتصاد جهانیِ سرمایه داری شرح دهد.
این مکتب ظهور و زوال ابرقدرت ها و قدرت ها در دوران مدرن از هلند تا انگلستان و آمریکا و همچنین پیدایش اخیر قدرت جهانی چین و ظهور کشورهای نوصنعتی در بعضی از مناطق جهان همچون شرق آسیا و آمریکای لاتین را در درون این چارچوب شرح می دهد.
به نظر او در نظام نوین جهانی، هژمونی مالی اهمیت بیشتری از هژمونیِ سیاسی و نظامی دارد و تسلط قدرت های جهانی کنونی را باید بر اساس ظرفیت ها و راهبردهای مالی آنان شرح داد.
والرشتاین برخلاف مکتب وابستگی نه جهانی دو قطبی بلکه جهانی سه قطبی و فراتر از آن جهانی متکثر را ترسیم می نماید که در آن هیچ قدرتی هژمونی نهایی را ندارد. در این جهان متغیر نقشه جغرافیای سیاسی کشورها در حال دگرگونی است و امکان جا به جایی قدرت ها و تحرک صعودی و نزولی کشورها وجود دارد.
این وضعیت چند لایه، متغیر و سیال و جریان انتقال سرمایه در بین مناطق گوناگون، نظام سرمایه داری جهانی را از تهدیدات دو قطبی شدن و فروپاشی های سریع و ناگهانی باز می دارد.
نظریه وابستگی جریان سرمایه یا انتقال ارزش اضافه نموده را جریانی صرفا یکسویه و از کشورهای پیرامونی به سوی کشورهای مرکز می داند ولی در نظریه والرشتاین امکان انتقال سرمایه به عنوان جریانی دو سویه نیز وجود دارد.
بدین ترتیب این انتقال یا جا به جایی های سرمایه که بر اساس منطق سرمایه داری جهانی و فراتر از مرزهای ملی صورت می گیرد و می تواند آرایش و صورت بندی وضعیت توسعه در بین کشورهای گوناگون را دگرگون کند.
والرشتاین در آستانه هشتاد و چهار سالگی همچنان تحولات جهانی را دنبال و دیدگاه های خود را منتشر می نماید.
او در سال 2011 چهارمین جلد اثر سترگ خود دربارۀ نظام نوین جهانی را با عنوان نظام نوین جهانی : لیبرالیسم مرکز گرای پیروز1914- 1789 منتشر کرد.
او در این مجلد تکوین، تعارض و وضعیت هژمونیک گرایش های سیاسی از انقلاب فرانسه تا شروع جنگ جهانی اول را در زمینه نظام جهانیِ سرمایه داری آنالیز می نماید.
در شروع این دوره سرنوشت ساز، انقلاب فرانسه به حاکمیت مردم مشروعیت بخشید و در واکنش به این دگرگونی فرهنگی جهانی، سه ایدئولوژی بزرگ کانسرواتیسم، لیبرالیسم و رادیکالیسم ظهور کردند و پایان سرمایه داری پس از دوران آشوبناک انقلابی، نظم نسبی را در جهان پدید آورد و لیبرالیسم به مثابه ایدئولوژی مسلط به پیروزی رسید.
والرشتاین علاوه بر نیم قرن مطالعات گسترده و برنامه پژوهشی بلند مدت خود، در مقالات پژوهشی و همچنین یادداشت ها و تفاسیر سیاسی خود به تحلیل علمی و اظهار نظر پیرامون مسایل جاری جهان کنونی می پردازد.
***آنالیز وقایع انتخابات 1388 ایران تا اعتراضات اخیر در اوکراین
او در سال های اخیر در نوشته های کوتاه خود در سایت شخصی اش رخدادهای اجتماعی و سیاسی از انتخابات ایران در سال 1388 تا تحولات خاورمیانه، از بحران سوریه که آن را لاینحل توصیف می نماید تا اعتراضات اخیر در اوکراین را به گونه ای تحلیلی مورد آنالیز قرار داده است.
او در یکی از یادداشت های اخیرش با عنوان نرمش قهرمانانه: ایران و ایالات متحده به آنالیز چشم انداز تحولات احتمالی در رابطه ایران و آمریکا می پردازد.
بدین ترتیب والرشتاین علاوه بر انجام مطالعات تاریخی و تمدنی با گستره وسیع، نسبت به مسائل و رخدادهای سیاست معاصر نیز با رویکردی راهبردی واکنش نشان می دهد.
***انجمن شناسی و دعوت از والراشتاین
انجمن جامعه شناسی ایران از میزبانی این شخصیت برجسته علمی بسیار خشنود و امیدوار است حضور او در ایران فرصتی برای تجدید دیدار با آراء او در بین اساتید، پژوهشگران و دانشجویان رشته های گوناگون علوم اجتماعی باشد.
والرشتاین نظریه پردازی است که از وحدت دانش اجتماعی برای درک درست شرایط زندگی انسانی در نظام جهانی معاصر دفاع می نماید و تخصص گرایی افراطی و جدائی دانش های تاریخ، جامعه شناسی، علوم سیاسی و علوم مالی و... از همدیگر را عامل اصلی نارسایی های تبیینی و مداخلات راهبردی برای بهبود وضعیت کشورهای پیرامونی می داند.
والرشتاین قرار است در ایران سه سخنرانی علمی در خصوص آراء و اندیشه های خود ارائه دهد.
صرفنظر از نقدها احتمالی به مواضع نظری و ایدئولوژیک والرشتاین، او به سنت بزرگ علم اجتماعی تعلق دارد که آن را در رویه و رسالت بنیانگذاران کلاسیک جامعه شناسی یعنی مارکس، دورکیم، وبر و زیمل می توان یافت.
علم اجتماعی در این سنت تاریخی و معرفتی خود به دنبال یافتن رابطه تعاملی و دیالکتیکی بین شرایط فرهنگی زندگی روزمره و ساختارهای اجتماعی و تاریخی، سطوح ذهنی و عینی، فردی و جمعی، ساختی و کنشی است.
این سنت بزرگ هر چند دعواهای و نزاع های بزرگی را نیز در عرصه نظری به بار آورده است و عرصه معرفتی علم اجتماعی را به میدانی دارای پراکندگی، ناسازگاری و تکثر نظری تبدیل نموده است ولی خویشاوندی شناختی در این سنت را حتی در حد شباهت های خانوادگی مورد نظر ویتگنشتاین نمی توان نادیده گرفت.
***بعضی نظریه های والرشتاین از دیدگاه قانعی راد
رئیس انجمن جامعه شناسی ایران نیز به همین مناسبت در گفت و گو با ایرنا گفت: عمده ترین نظریه های والرشتاین در خصوص توسعه نظریه نوسازی است و معتقد می باشد که کشورهای مختلف که در وضعیت عدم توسعه و پیشرفت قرار دارند، می توانند با سرمایه گذاری، داشتن امکانات بهداشتی، صنعتی شدن و شهرنشینی به توسعه برسند.
ˈمحمد امین قانعی رادˈهمچنین در خصوص نظریه وابستگی این استاد بزرگ جامعه شناسی اضافه نمود: در این نظریه جهان به دو قطب تبدیل شده، در یک طرف کشورهای توسعه یافته و طرف دیگر نیز کشورهای توسعه نیافته قرار دارند.
وی گفت: در این راستا ارزش اضافه از کشورهای حاشیه به مرکز منتقل می گردد و مرکز توسعه پیدا می کرد و اما حاشیه در وضعیت توسعه نیافتگی قرار می گرفت.
وی افزود: والرشتاین نظریه سوم خودش را نظریه نظام نوین جهانی مطرح نموده و به جای نظریه نوسازی و در مقابل وضعیت دو قطبی که کشورهای حاشیه همواره حاشیه بودند و مرکز توسعه یافته می شد، نظام جهانی را به سه لایه هسته، نیمه پیرامونی و کشورهای پیرامونی تعبیر کرد.
قانعی راد با اشاره به اینکه در این صورت امکان تحول نزولی یا صعودی کشورها در بین این سه لایه وجود داشت، گفت: در هر لایه یک وضعیت متکسری وجود دارد به این معنا که یک کشور پیرامونی می توانست نیمه پیرامونی باشد و یک کشور نیمه پیرامونی نیز می توانست وارد هسته گردد.
***منطق نظام سرمایه داری، منطق سرمایه داری مالی است نه سیاسی و نظامی
رییس انجمن جامعه شناسی ایران گفت: در نظام سرمایه داری از نظر والرشتاین نیز منطق سیاسی و نظامی نیست بلکه منطق سرمایه داری مالی است.
وی توضیح داد: کشورهایی مثل هند در دوره ای که انگلستان دارای هژمونی است امروز دارد به یک قطب و نظام سرمایه داری تبدیل می گردد و کشورهای چین، برزیل، سنگاپور و ترکیه نیز در این رده سرمایه داری قرار دارند.
قانعی راد با اشاره به اینکه جهان ما یک جهان سیال، پویا و در حال دگرگونی است، گفت: بعضی کشورها در این جهان، با راهبردها خودشان را تغییر می دهند و برحسب فرصت های ساختاری توسط نظام جهان سرمایه داری برای جهش در فرایند توسعه در حال حرکت هستند.
رییس انجمن جامعه شناسی ایران گفت: امانوئل والرشتاین معتقد است نظام سرمایه داری به خاطر ناکامی نه بلکه به دلیل موفقیت هایش از بین می رود و لازمه توسعه، توجه به فرصت های اجتماعی است.
وی تاکید نمود: اکنون آلمان اقتصاد اول اروپا و چین اقتصاد اول یا دوم جهان است.
قانعی راد با بیان اینکه والرشتاین دارای یک مکتب است، افزود: وی با ارائه اندیشه ها و نظریاتش، در عرصه سیاست گذاری و مطالعات توسعه تاثیرگذار بوده است.
وی معتقد است کشورها بر اساس فرصت های ساختاری، تغییر موضع می دهند و امکان گریز از این نظام جهانی وجود ندارد و در حقیقت ساختارها وضع تحول را معین می نمایند.
قانعی راد با بیان این که این استاد جامعه شناسی کشورهایی مانند چین را جزئی از نظام سرمایه داری می داند، تاکید نمود: به اعتقاد وی نظام جهانی ضد نظام را در درون خودش احتیاج و ایجاد می نماید و آن را بخش اجتناب ناپذیری از وجودش می داند.
وی یادآور شد: بر اساس مکتب و نظریه های والرشتاین، دوران سلطه آمریکا از سال 1945 شروع شد و تا فروپاشی شوروی ادامه داشت و از آن موقع به بعد این کشور هژمونی جهانی خود را از دست داد.
قانعی راد با تاکید بر این که به اعتقاد وی نظام واحد سرمایه گذاری وجود ندارد، اضافه نمود: والرشتاین می گوید آن چیزی که نظام سرمایه داری اجتماعی را می سازد، منطق سیاسی و دفاعی نیست بلکه منطق مالی است. همانطور که کشورهایی مانند چین به قطب های نظام سرمایه داری تبدیل می شوند.
قانعی راد گفت: والرشتاین یک پروژه پژوهشی 50 ساله تحت عنوان نظریه نظام نوین جهانی را دنبال می نموده است.
اندیشه توسعه ای والرشتاین تحت تأثیر چند متفکر اجتماعی بنیادی و رویکرد نظری توسعه ای شکل گرفته است؛ کارل مارکس، فروید، شومپیتر و کارل پولانی مهم ترین این نظریه پردازان هستند. در ادامه بعد از صحبت درباره معرفت شناسی و هستی شناسی والرشتاین، درباره پیش فرض های او صحبت شد. اولین ایده و پیش فرضِ والرشتاین کل گرایی است. دیگر این که نظامِ جهانی تنها واحد تحلیل است. پیش فرض دیگر والرشتاین مرتبط با دیدگاهِ وی در خصوص سرمایه داری است. والرشتاین معتقد است که سرمایه داری را باید به مثابه نظام تاریخی و واقعیتی منحصربه فرد عینی در نظر بگیریم که یک کل یکپارچه است. والرشتاین روش تحلیلی متمایزی را ارائه داده است و بر مبنای آن نظام جهانی و تحولات آن را تبیین می نماید. جامعه شناسی تاریخی یکی از بنیادهای روش شناختی والرشتاین است. در این زمینه، والرشتاین تحت تاثیر مکتب آنال است. خاصیت روش شناسی تاریخی والرشتاین تاکید بر دوره های طولانی-مدت است. این ایده روش شناختی در برابر روش شناختی ای قرار می گیرد که نه فرآیندهای تاریخی، بلکه رویدادها را آنالیز می نماید. والرشتاین بر فرآیندهای تاریخی به جای رویدادها تاکید دارد و مناطق جغرافیایی را در روش شناسی تاریخی دارای اهمیت می داند. در اندیشه توسعه ای والرشتاین، نظامِ جهانی که ماهیتی تاریخی و کل گرا دارد، اهمیتی بنیادی دارد و واحدِ تحلیل نهایی است. به نظر والرشتاین، نظام جهانی تاکنون سه مرحله را پشت سر گذاشته است. دوره نخست (1815 - 1450) دوره ای است که در آن دولت های اروپای غربی شکل دریافتد و با یکدیگر وارد مناسباتی شدند، مرحله دوم در قرن نوزدهم شکل می گیرد و طی آن دولت گرایی دوره قبل جای خود را به ملی گرایی می دهد و این ملی گرایی است که عامل پیوند ایدئولوژیک درون دولت ها است. در سومین دوره یعنی بعد از سال های 1917 - 1914 است که جنبش های ملی و اجتماعی در درون جنبش های ضدنظام ترکیب می شوند و نیروهای محافظه کار نیز از آن ها برای تحکیم وضع موجود استفاده می نمایند.
والرشتاین بحث خود را با چند نقد جدی از دوگانگیِ مرکز/پیرامون در مکتب وابستگی، مارکسیسم، واحدهای تحلیل مطالعات اجتماعی و… پیش می برد و این ایده را طرح می نماید که تنها نظام جهانی می تواند به عنوان واحد تحلیل قابل طرح باشد. در ادامه این جلسه درباره جوامع مرکز، پیرامون و نیمه پیرامون از دیدگاه والرشتاین مصاحبه شد. از دیدگاه والرشتاین انتقال و گذارِ موقعیتی جوامع پیرامونی به جوامع نیمه پیرامونی به عنوان یک استراتژیِ دستیابی به توسعه است. او معتقد است که در این زمینه چند استراتژی اساسی وجود دارد. اغتنام فرصت اولین راهبرد است. دیگر، دعوت از شرکت های چندملیتی و مالی برای سرمایه گذاری در جوامع و کشورهای پیرامونی است؛ و راهبرد سوم، توسعه به وسیلهِ اعتماد به نفس جوامع پیرامونی است. این راهبرد با در پیش دریافت یک سیاستِ توسعه ای منسجم و یکپارچه که به استقلال مالی بینجامد، ممکن است تحقق پیدا کند.
منبع: زندگی امروز