بادیگارد بازی سلبریتی ها؛ ایمنی از خطر یا کمبود اهمیت؟
به گزارش مجله استخدام جدید، بعضی سلبریتی ها که به شهرتی دست یافته اند، برای تکمیل کلکسیون داشته هایشان در پی مهم شدن یا حداقل مهم جلوه دادن خود هستند.
به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی خبرنگاران، از دیرباز افراد مهم و دارای مقام و سِمت برای حفظ امنیت خود از افرادی که توان جسمی بالایی داشتند، استفاده می کردند و سال ها این نوع حفاظت برای افراد مهم سیاسی مورد استفاده قرار می گرفت؛ اما در سال های اخیر، شاهد بودیم که بعضی سلبریتی ها با به کارگیری محافظ یا بادیگارد برای خود در مجامع عمومی حاضر می شدند و در بین مردم فخرفروشی می کردند.
شاید در ابتدا کسی فکرش را هم نمی کرد داشتن بادیگارد به نوعی سبک زندگی تشریفاتی و ابزاری برای فخرفروشی تبدیل شود؛ تا حدی که بعضی از اینفلوئنسرها و افراد ثروتمند و یا بهتر بگوییم مرفهین جامعه از سر فخرفروشی که امری ناپسند است، به این کار روی آوردند.
در خصوص بسیاری از سلبریتی ها و افراد مشهور جهانی سینما نمی توان گفت که استفاده از بادیگارد را برای حفظ امنیت خود انجام می دهند؛ چرا که عموماً خطر خاصی این افراد را تهدید نمی نماید و تنها رویکرد فخرفروشی دارند و کار آنها می تواند آسیب های زیادی برای افراد جامعه به خصوص جوانان و نوجوانان داشته باشد و در فرایند تربیتی و آینده شغلی جوانان موثر باشد. باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که مشهور بودن یک فرد علتی بر مهم بودن او نیست. برای مثال یک فرد می تواند با انجام یک کار ناشایست در فضای مجازی مشهور شود و این علتی برای مهم بودن او نیست. متاسفانه فضای مجازی و اینستاگرام فضایی برای کسب معروفیت های پوشالی شده و بعضی با معروفیتی که در این فضا کسب می نمایند، توهم مهم بودن هم بر می دارند و برای القای مهم بودن خود به جامعه چند مرد قوی هیکل را استخدام و با حضور در انظار عمومی خودنمایی می نمایند.
داشتن بادیگارد برای افرادی مثل اینفلوئنسرها که از لحاظ صندلی اجتماعی در جامعه وجهه مهمی ندارند و خلأ مهم بودن خود را با این کار پر می نمایند، این حس را برای دیگران تلقی می نماید که در جامعه ما مگر چقدر ناامنی وجود دارد که حتی یک فرد معمولی هم از بادیگارد استفاده می نماید.
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس، در گفت و گو با خبرنگاران ،گفت: واقعیت امر این است که در بسیاری از کشورهای جهان که بحث خصوصی سازی به نهادهای اقتصادی کشورها مربوط می شود، برای حفاظت گروهی از افراد تحت عنوان بادیگارد نه به صورت فردی بلکه به صورت سازماندهی شده از طرف یکسری موسسات دارای مجوز با دوره های تعیین در زمینه تامین امنیت فردی، خانوادگی یا یک تشکیلات اقتصادی هنری یا هرچیز دیگری فعالیت می نمایند.
وی اضافه نمود: اما در کشور ایران بر اساس قانون ما چنین تشکیلاتی را نداریم؛ یعنی اگر فرد یا موسسه ای به صورت خصوصی کسانی را به عنوان بادیگارد استخدام کند، در حقیقت کار غیر قانونی انجام داده؛ از سوی دیگر اگر این افراد یکسری وسایل ظاهراً برای دفاع شخصی در اختیار داشته باشند، به لحاظ قانونی حق نگهداری این وسایل را ندارند و در توده مردم نمی توانند از سلاح سرد و اسپری فلفل استفاده نمایند و این ها تماماً خلاف قانون محسوب می شود. بنابراین پدیده بادیگارد در کشور ایران به لحاظ حقیقی و قانونی تکلیفش تعیین است.
شریفی یزدی در ادامه اظهار کرد: اما چه می شود که در ایران افراد احتیاج به بادیگارد پیدا می نمایند و احساس می نمایند که باید افرادی باشند و از آن ها مراقبت نمایند؟! حتما می دانید که بادیگارد ها اول در ایران به وسیله سلبریتی ها استخدام شدند و بخش اعظم این قضیه به نظر بیشتر از اینکه یک احتیاج واقعی از لحاظ امنیتی باشد، نوعی تفاخر اجتماعی است. درمورد هنرپیشه ها یا بازیکن های درجه دو و کمتر شناخته شده که آن ها هم بادیگارد دارند، بیشتر هدف جلب توجه است. یعنی این افراد از این ابزار استفاده می نمایند تا صندلی نداشته اجتماعی شان از این طریق ساخته شود. بنابراین در گام اول و به نظر من مهم ترین عامل وجود بادیگارد در بین بسیاری از افرادی که چندان مطرح نیستند، جلب توجه، معروفیت سازی و موردهایی از این قبیل است.
وی گفت: نکته ای که نباید آن را فراموش کرد این است که معدودی از سلبریتی ها ممکن است احساس عدم امنیت داشته باشند؛ چرا که وقتی در یک مکان عمومی درحال تردد هستند جمعیت کثیری به سمتشان هجوم می آورند و امکان سوء استفاده در این بین وجود دارد که در این خصوص مجموعه ای وجود دارد به نام انتظام که متصل به نیروی انتظامی بوده و خدماتی از این قبیل را به صورت خصوصی ارائه می دهد که کاملا قانونی و در چارچوب عمل می نماید. بنابراین اگر کسی چنین احساسی ناامنی دارد می تواند از این طریق اقدام کند.
شریفی یزدی گفت: باتوجه به فاصله طبقاتی در جامعه طبیعتاً بعضی از مردم نسبت به افرادی که از تمکن اقتصادی برخوردارند یک نوع نگاه خاص دارند و وقتی فردی از بادیگارد استفاده می نماید، این پیغام را می رساند که من از توده مردم جدا و فرد خاصی هستم. این یاری می نماید تا فاصله این افراد با مردم بیشتر شود؛ طبیعتا اولین پیغامدی که این رفتار در جامعه دارد، احساس درماندگی در بین مردم است و تا حدی این ایجاد فاصله باعث می شود، نوعی تنفر و خشم بین مردم و این افراد دارای بادیگارد شکل بگیرد.
شریفی یزدی ادامه داد: نکته بعدی که اهمیت دارد و می تواند اثرگذار باشد، تقلید است؛ یعنی هرکس که تمکن اقتصادی دارد و امکان چنین کاری برایش فراهم است و بتواند هزینه ها و حقوق بادیگاردها را بپردازد، این کار را توسعه می دهد. بنابراین زمینه جامعه شناختی قضیه به نظر من نوعی تفاخر اجتماعی مثل لباس برند پوشیدن، جغرافیای مسکن که شمال یا جنوب شهر باشد، ماشین خاص سوار شدن نه به علت راحتی و ایمنی بلکه به علت تفاخر و به رخ کشیدن داشته هاست. این امر بیشتر در شهرهای بزرگ است؛ به این علت که در شهرهای کوچک افراد همدیگر را می شناسند و بیشتر تفاخر به روابط انسان ها برمی شود. فرزند افراد خاص بودن، اتصال به قوم و عشیره خاص اینها تفاخر است ولی در شهرهای بزرگ اینکه آدم ها همدیگر را نمی شناسند و مردم مجبورند هرلحظه خود را اثبات نمایند. این اثبات ساده ترینش به وسیله وسیله نقلیه، پوشش و موبایلی است که فرد استفاده می نماید. بادیگارد به همین دلیل تعریف می شود؛ یعنی در بسیاری از موارد با عنوان یک تفاخر و نشان دادن طبقه و صندلی اجتماعی از این مسئله یاد می شود.
در آخر شریفی یزدی به نکته مهمی اشاره نمود و گفت: آسیب دیگری که این معضل می تواند داشته باشد بحث توسعه مشاغل کاذب و پرپول است؛ بچه ها و نوجوانان ما ممکن است به جای اینکه در پی مشاغلی که در آن ها کار و فراوری و احتیاج به مهارت و زحمت وجود دارد، به سمتی بفرایند که تنها به فکر بدن سازی و خوردن قرص و انواع داروها و پودرها باشند تا بتوانند یک شغل پردرآمد و به ظاهر کم دردسر پیدا نمایند. به نظر من بیشترین اثر منفی در بین قشر فرودست جامعه است و دومین پیغامد بد برای بچه ها و نوجوانان که قاعده تقلید اصل تربیتی آن هاست محسوب می شود.
گزارش از عاطفه گودینی
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان